ویژگی اشعار حافظ
حافظ را چیره دست ترین غزل سرای زبان فارسی دانستهاند. با آنکه حافظ غزل عارفانه ی مولانا و غزل عاشقانه ی سعدی را پیوند زده، نوآوری اصلی او در تک بیتهای درخشان، مستقل، و خوش مضمون فراوانی است که سرودهاست. استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سورههای قرآن تأثیر گرفتهاست، که آن را انقلابی در آفرینش اینگونه شعر دانستهاند. با ما در ادامه این مقاله همراه باشید تا به بررسی برخی از ویژگی اشعار حافظ بپردازیم …
قدرت تصویرگری
یکی از خصوصیات شعر حافظ، قدرت تصویرهاست . این کار در غزل کار آسانی نیست، بخصوص وقتی که غزل باید دارای محتوا هم باشد. تصویرگری با آن زبان محکم و با لطافتهای ویژه شعر حافظ و با مفاهیم خاصش چیزی نزدیک به اعجاز است، در ادامه به چند نمونهای از تصویرهای شعرحافظ اشاره شده است . اشعاری که در نهایت زیبایی وقدرت به بیان و توصیف و توصیف میپردازد:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
به من راهنشین باده مستانه زدند
یک ترسیم بسیار روشن از آن چیزی است که در یک مکاشفه یا در یک الهام ذهنی یا در یک بینش عرفانی به شاعر دست داده است و احساس میکند که این را به بهترین زبان ذکر میکند و اگر ما قبول کنیم – که قبول هم داریم- که این پیام عرفانی است و بیان معرفتی از معارف عرفانی، شاید حقیقتا آن را به بهتر از این زبان به هیچ زبانی نشود بیان کرد.تصویرگری حافظ یکی از برجستهترین خصوصیات اوست، برخی از نویسندگان و گویندگان نیز ابهام بیان حافظ را بزرگ داشتهاند و چون دربارهاش زیاد بحث شده من تکرار نمیکنم.
به کار گیری ازمضامین
خصوصیت دیگرش این است که شعر حافظ سرشار از مضامین ابتکاری است. خواجه مضامین شعرای گذشته را با بهترین بیان و غالبا بهتراز بیان خودشان ادا کرده است. اینکه گفته میشود در شعر حافظ مضمون نیست، ناشی از دو علت است : یکی اینکه مضامین حافظ آنقدر بعد از او تکرار و تقلید شده است که امروز وقتی ما آن را میخوانیم به گوشمان تازه نمیآید. این گناه حافظ نیست. در واقع این مدح حافظ است که شعر و سخن و مضمون او آنقدر دست به دست گشته و همه آن را تکرار کردهاند و گرفتهاند و تقلید کردهاند که امروز حرفی تازه به گوش نمیآید، دوم اینکه زیبایی و صفای سخن خواجه آنچنان است که مضمون در آن گم میشود، بر خلاف بسیاری از سرایندگان سبک هندی که مضامین عالی را به کیفیتی بیان میکنند که زیبایی شعرلطمه میبیند البته این نقص آن سبک نیز نیست. آن هم در جای خود بحث دارد و نظر هست که این خود یکی از کمالات سبک هندی است. به هر حال مضمون در شعر حافظ آنچنان هموار و آرام بیان شده که خود مضمون گویی به چشم نمیآید.
رسایی بیان
یکی دیگر از خصوصیات شعر حافظ روانی و رسایی آن است که هر کسی با زبان فارسی آشنا باشد شعر حافظ را میفهمد. وقتی که شما شعر حافظ را برای کسی که هیچ سواد نداشته باشد بخوانید راحت میفهمد:
پرسشی دارم زدانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
هیچ ابهامی و نکتهای که پیچ و خمی در آن باشد مشاهده نمیشود. نو ماندن زبان غزل به قول یکی از ادبا و نویسندگان معاصر مدیون حافظ است و همینهم درست است.
یعنی امروز شیواترین غزل ما آن غزلی است که شباهتی به حافظ میرساند، نمیگویم اگر کسی درست نسخه حافظ را تقلید کند این بهترین غزل خواهد بود نه، زبان و تحول سبکها و پیشرفت شعر یقینا ما را به جاهای جدیدی رسانده و حق هم همین است. اما در همین غزل ناب پیشرفته امروز آنجایی که شباهتی به حافظ و زبان حافظ در آن هست، انسان احساس شیوایی میکند.
به کاربردن کنایه
خصوصیت دیگر به کار بردن معانی رمزی و کنایی است که این هیچ شکی درش نیست. یعنی حتی کسانی که شعر حافظ را یکسره شعر عاشقانه و به قول خودشان رندانه میداند و هیچ معتقد به گرایش عرفانی در حافظ نیستند، هم در مواردی نمیتوانند انکار کنند که سخن حافظ سخن رمزی است یعنی کاملا روشن است که سخن حافظ اینجا به کنایه و رمز است:
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
دیدگاه خود را بگذارید